چرا باید مکتب ایرانی مطرح شود ؟
« همه سخنان ما درباره اسلام بوده است؛ البته اسلامی که ما از آن سخن میگوییم با اسلام القاعده متفاوت است. ما همه باید برای ارزشها کار کنیم و بدانیم که همه عالمان و جوانان کشور سرمایه ما هستند. ما همه در خدمت اسلام هستیم، اما اسلامی که پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) از آن سخن گفتهاند و این اسلامی که القاعده در دنیا عرضه میکند که کارش کشتار، آدمکشی و تحقیر است، متفاوت است. اسلام ما اسلام ناب محمدی است.»
اما اجازه بدهید صحبت های اسفندیار رحیم مشایی را نیز زمانی که در شهرداری کار می کرده است را ذکر کنم :
« دوره اسلامگرایی هم به پایان رسیده است. معنایش این نیست که اسلامگرایی وجود ندارد یا رو به نضج نیست نه، دورهاش تمام شده است. وگرنه الآن دوره اسبسواری تمام شده اما اسب هست سوارش هم هست. داره دوره ماشین سواری هم تمام می شه اما ماشین هم هست سوارش هم هست. اشتباه برداشت نشه معناش اینه که روند توسعه در دنیا به این سمت میره که – ان الدین عند الله الاسلام هیچ تردیدی نیست- اما روند تحولات این نیست که بشریت مسلمان بشود تا به حقانیت برسد. این دوره رو به پایان است؛ تمام نشده رو به پایان است. بشر سرعتش بالا رفته فهمش تیز شده به یک حقایقی میرسه که اونا لازم نیست از دوره پوسته اسلام طی کند؛ یعنی داره به یک عصاره اصلی میرسه که اون عصاره اصلی یک فهم بزرگی درش اتفاق می افتد که می فهمد که برای آن نظام بسیار بزرگ ...»
صحبت های آقای مشایی و رئیس جمهور این را به ذهن متبادر می کند که دوران این که بگوییم اسلام این است و چنین احکام اجتماعی دارد و چنان ارزش هایی، تمام شده است. چرا ؟!!
چون اسلام در ذهن جهانیان اسلام القاعده است .یعنی اسلامی که ریش داشته باشی یک وجب و اسلامی که تنها سر را از تن جدا می کندواسلامی است که به نام تروریست در جهان معرفی شده است .پس هیچ کس علاقمند به گرویدن به چنین اسلامی نیست .اما اگر بیاییم از پوسته اسلام دل بکنیم چون دوران ، دوران ارزش هاست و همه بدنبال عدالت هستند و تشنه چنین ارزش هایی هستند و در دین اسلام چنین چیزی وجود دارد بیاییم مکتب ایرانی را جایگزین نام اسلام کنیم .برای آنچه نوشتم دلیلی دارم و آن صحبت های آقای رحیم مشایی در مراسم اختتامیه ایرانیان مقیم خارج از کشور:
«از مکتب اسلام دریافتهای متنوعی وجود دارد و من بر مکتب ایران اصرار دارم برخیها از من خرده میگیرند که چرا نمیگویی مکتب اسلام و میگویی مکتب ایران، از مکتب اسلام دریافتهای متنوعی وجود دارد اما دریافت ما از حقیقت ایران و حقیقت اسلام، مکتب ایران است و ما باید از این به بعد مکتب ایران را به دنیا معرفی کنیم»
دلیل دیگری که این آقایان برای این کارشان دارند این است که از اسلام فرقه های متفاوتی بیرون امده است اما از مکتب ایرانی یک گروه نماد , پرجم دار آن است آن هم ایران است.
اما نقد این موضوع به صورت کوتاه :
اگر صحبت از جهان هراسی از اسلام است . رسانه های جهان برای ایران هم کم نگذاشته اند و کشور ایران را نیز به عنوان تروریسم معرفی کردند .در ضمن اگر در جایی یا زمانی علیه اسلام تبلیغات منفی شد باید با نام دیگری اسلام را معرفی کنیم. با مراجعه به سیره وسنت در می یابیم زمانی که بنی امیه در کاخ سبز اسلام را نرویج می دادحاکمان عباسی به طریق دیگر، این امام صادق بود که اسلام راستین را ترویج می داد.اینکه اگر هجمه زیاد شد از نام اسلام عقب بکشیم درست است ؟ پس اگر احکام اسلامی مورد هجمه واقع شد از احکام آن دست بکشیم ؟؟؟!
آیا اکنون که بخشی از جهان اندیشه های ناسیونالیستی دارند ما بیاییم اسلام را با لفظ مکتب ایرانی معرفی کنیم ؟؟!
آیا اگر مکتب ایرانی را به عنوان اسلام معرفی کردیم مبنای سنجش ارزش هایی چون عدالت فراموش نمی شود ؟؟؟!
در آیات قرآن مگر به احکام اسلام تاکید نشده است که باید از پوسته دین گذر کنیم :
«اِتَبِعُوا ما اُنزِل الیکُم من رَبِّکم و لا تَتَبِعوا من دونِه اولیاءَ»7
همنشین اول : میگن تعطیلات مجلس دو ماه ونیم هست . برو بریم تفریح ! عجب حالی میده ! قانون میخوایم چیکار!!
همنشین دوم : بعضی نماینده ها گفتن 100 میلیون برا رهن خونه کم هست !!!به من بدبخت و بیجاره کمک کنید!!!
همنشین سوم : من شنیدم به این دانشجو که این قدر حرفای سیاسی میزنه همین حامد خودمون . گفتن سیاست زده !!
همنشین اول : اینا با این قیمت خونه میفهمن درد مردم چیه !!!
سلام بر رئیس بزرگ