همنشین دل

ای همنشین من در این دنیا،تو تمام غم های مرا بخاطر بسپار وهمیشه در اندیشه ات نگهدار و به تاریخ بگو که عده ای همیشه بدنبال حقندونخواهند گذاشت که مستکبران بر مسثضعفان وپابرهنگان حکومت کنند.

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

جناب آقای هاشمی در روزهای اخیر برای چندمین بار، شیرین شدن جام زهر در نزد امام را در سخنرانی خود مطرح کردند.(+)گرچه در هیچ کجای صحیفه امام نشانی از این ادعا یافت نمی شود بلکه برخلاف آن نیزشواهدی وجود دارد(+) اما برای قضاوت از این ادعا ابتدائا نگاهی گذرا خواهیم داشت به بخشی از پیام امام به حجاج بیت الله الحرام :

" اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مساله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود این است که تا چند روز قبل، معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم ومصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم و به امید خدا در آینده روشن خواهد شد ..... با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم.... قبول این مساله برای من از زهر کشنده تر است ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او ، این جرعه را نوشیدم."

آنچه از عبارات پیام امام برداشت می شود نشان از نبودن تصمیم شخصی امام و بی میلی ایشان نسبت به پذیرش قطعنامه می باشد،

 اما آنچه قابل بررسی می باشد این است که آیا جناب آقای هاشمی پذیرش قطعنامه را پیروزی آمال چه کسی می داند و با بیان این قبیل فرمایشاتی سعی در مطرح کردن چه کسی در اذهان عمومی است  و تفاوت نگاه آقای هاشمی با امام در کجا بود؟ 

با بررسی چندین سند که اغلب آنها از خاطرات و یادداشت های آقای هاشمی جمع آوری گشته ، قصد داریم به این سوالات پاسخ دهیم:

 در 13 شهریور 61 آقای هاشمی در خاطرات خود می نویسد :

"شورای عالی دفاع در دفتر امام تشکیل شد، فرماندهان سپاه و نیروی زمینی برای برای انجام عملیات وسیع بعدی، مهلت طولانی خواستند ، گفتم اگر قرار است این اندازه معطل شویم ، بهتر است سعی کنیم که جنگ تمام شود کشور تحمل  طولانی شدن جنگ را ندارد."

 خاطرات جناب آقای هاشمی گواهی بر این ادعاست که ایشان در سال های ابتدایی جنگ به دنبال خواسته ی شیرین خود بودند و در واقع پس از پیروزی خرمشهر، این زمزمه توسط آقای هاشمی جریان پیدا کرد که می توان با یک عملیات به پیروزی دست یافت و در واقع این استراتژی در کنار استراتژی امام جنگ تا رفع فتنه مطرح گشت. در جهت اثبات این مدعا، می توان یادداشت ایشان در 4 اردیبهشت را مورد اشاره قرار داد که ایشان با عملیات بزرگ مخالفت کردند :

"با حضور فرماندهان سپاه و نیروی زمینی و نخست وزیر و   رئیس جمهوری درباره برنامه آینده جنگ مشاوره داشتیم برای عملیات بزرگ آینده شش ماه وقت می خواستند که صحیح به نظر نرسید از آنها خواستیم درباره عملیات کوچک برنامه ریزی کنند."

البته ایشان دغدغه ذهنی خویش را تنها نزد خود نگه نداشته بلکه این درخواست را به پیش امام نیز می برند. ایشان در یادداشت 8 اسفند 62 می نویسد:

"خدمت امام رفتم . گزارشی از وضع جنگ دادم ... به ایشان گفتم من از رهگذر اهداف ، به ختم جنگ می اندیشم ایشان لبخندی زد و جوابی ندادند."

اما امام پاسخ آقای هاشمی را درست در فردای همان روز در 9 اسفند 62 این گونه بیان می کنند:

"صدام آن طور مفلوک شده است که دور افتاده به این ور و آن ور و استدعا می کند که بیایید ما را صلح بدهید و دروغ هم می گوید. نمی خواهد صلح بکند ، می خواهد اغفال کند."

اما جناب آقای هاشمی با پاسخ ظاهرا قانع نشده اند و همچنان سعی در پیاده سازی خواسته شان را دارند ، ایشان در یادداشت 29 اسفند 62 می نویسد:

"آقای ولایتی آمد و گزارشی از سفر الجزایر و رومانی داد ... راجع به سیاستمان در مورد جنگ هم بحث کردیم من گفتم اگر بتوانیم عملیات خیبر را به تمامی اهدافش برسانیم با دست پر می توانیم به مذاکره برای ختم جنگ و احقاق حقوقمان بپردازیم ."

رئیس مجلس وقت، جناب آقای هاشمی در سالهای ابتدایی جنگ تنها به خواسته خود اصرار نمی ورزیدند بلکه بعد از عملیات والفجر 8 که به فتح فاو منطقه استراتژیک منجر شد برای جلب نظر امام همراه سران قوه به خدمت امام می روند که آقای محسن رضایی از این دیدار این چنین  روایت می کنند:

"امام فرمود: یعنی شما می گویید که ما برویم با صدام بنشینیم جلسه بگذاریم ؟ یعنی می گویید صدام بماند؟ این امکان ندارد."

اما اختلاف امام و جناب هاشمی تنها قضیه ای نبود که سران کشور بدان پی برده باشند بلکه رسانه های خارجی نیز بر این ادعا صحه می گذارند:

ویلیام ویستر( رئیس وقت سازمان سیا) در تاریخ 22 تیر 67 با روزنامه وال استریت ژورنال مصاحبه می کند و می گوید:

به عقیده من مسئول تغییراتی که اخیرا در تاکتیک ایرانی ها دیده می شود، آقای هاشمی رفسنجانی است.

رادیو بی بی سی در تاریخ 15 آبا ن 65 اظهاران فرد هالیدی را چنین نقل می کند:

"به نظر می رسد که یک جناح میانه رو در ایران وجود دارد که مایل به بهبود روابط است . از جمله افراد این جناح آقای هاشمی رفسنجانی است. "

 آنچه در این مقال ذکر شد  تنها قطره ای از دریای بی کران مدارک موجود می باشند اثبات می کند که آنچه موجب شیرین شدن جام زهر شده است تحقق آمال و آرزوی چندین ساله شخص آقای هاشمی است نه آنچه پیر جماران می خواست که جنگ جنگ تا رفع فتنه بود.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۰۱:۱۳
حامد برزگر

مذاکرات هسته ای اولین باری نبود که هیات ایرانی با آمریکایی بعد از انقلاب به مذاکره بنشینند، پاییز 59 ، با میانجی گری دولت الجزایر ، هیات آمریکایی با هیات ایرانی به سرپرستی بهزاد نبوی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند تا بر سر موضوع گروگان های سفارت تسخیر شده آمریکا مذاکره کنند که پس از دو ماه کش و قوس موافقت نامه ای میان ایران و آمریکا امضا شد که به بیانیه الجزایر معروف شد، نگاهی به تجربه ی پیشین قطعا می تواند  باور دشمن بودن آمریکا تقویت کند.

مذاکره کنندگان کشورمان که می توانستند با باز پس دادن گروگان های لانه جاسوسی،شاه را تحویل گرفته و اموال بلوکه شده دولت را به کشور باز گردانند و جبهه را سروسامان دهند چندان موفق نبودند!

پس از توافق، تحویل شاه که از خواسته های اصلی انقلاب بود محقق نشد و از 12 میلیارد دلار دارایی ایران در خارج از کشور تنها 3 میلیارد دلار آن به ایران بازگشت و باقی آن نیز دودستی تقدیم ایرانیان خارج نشین ضدانقلاب و دولت آمریکا شد، و اما چگونگی این اتفاق :

در متن بیانیه تاکید شده بود که به دعاوی تبعه های آمریکایی رسیدگی شود و حقوق آنها پایمال نشود با وجود این بند ایرانیان ضدانقلاب که با پیروزی انقلاب اسلامی از ایران فرار کرده بودند و از دولت آمریکا تابعیت گرفته بودند علیه جمهوری اسلامی شکایت کردند و با رسیدگی به شکایت آنها اموالشان از طریق قانونی بازگردانده شد. پس از اجرا، از آقای نبوی در این رابطه سوال شده بود که ایشان در پاسخ می گویند:

تصور نمی رفت آمریکایی ها سوء برداشت از کلمه تبعه را داشته باشند.

اما بخش دیگری از دارایی های ایران صرف تسویه وام های کلان با بهره کم شده بود که ایران قبل از انقلاب از دولت آمریکا گرفته بود در صورتی که اقساط این وام ها مهلت زیادی داشت و بهره وام نیز کم بود و برخی از وام ها را نیز بخش خصوصی گرفته بود.

و نکته آخر اینکه با وجود شروع جنگ تحمیلی ، اعضای تیم آقای بهزاد نبوی در طول مذاکرات از اموال نظامی خریداری شده از آمریکا هیچ حرفی نمی زنند در صورتی که در این برهه ، زمان مناسبی برای امتیاز گیری بیش از پیش از دولت آمریکا بود.

آیت الله مهدوی کنی در رابطه با این مذاکرات می فرمایند:

بیانیه با عجله و بدون مطالعه دقیق و بدون توجه به دقایق و ظرایف حقوق بین الملل تنظیم گردید.

با امضای این بیانیه وارن کریستوفر معاون وزیر امورخارجه آمریکا می گوید :

ایالات متحده آمریکا بدون آن که به باج خواهی ایران تن دردهد یا به طور رسمی معذرت خواهی کند یا ثروت شاه را مسترد نماید ،موفق به آزادی گروگان ها شد.

 آنچه از داده ها و ستاده می توان برداشت نمود، این است که آمریکا همیشه سعی داشته است تا با کمترین هزینه، بیشترین منفعت را برای خود خریداری نماید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۵:۳۱
حامد برزگر

از میدان ولیعصر تا چهار راه ولیعصر پیاده اومده بودم کفشم هم تنگ بود دیگه توان راه رفتن نداشتم، به پارک که رسیدم قصد کردم کمی استراحت کنم به زور یه صندلی بدون زوج خوشبخت خوشوقت پیدا کردم، آخیش، راحت شدم، چند دقیقه گذشت از شانس بد ما یه پیرمرد 70 ساله صاف اومد کنارم نشست ، با لهجه گفت سلام جووون خبی (خوبی)؟؟

-         دانشجویی؟

-         آره

-         کدوم دانشگاه؟

-         پلی تکنیک.

-         یادش بخیر ، من سال 48 دانشجو بودم، همین پلی تکنیک، خانوما با مینی ژوپ میومدن دانشگاه! به خدا قسم اگر ما نگاه می کردیم! ظهر که می شد میومدیم چهاراه کالج، یه ساندویچ می خریدیم با یه عرق 5 درصد

-         حالا منم تو دلم می گفتم این دیگه کیه خدایا! کلی هم حالا قراره برامون حرف بزنه!

-         تو  همون حینی که به ریش هام نگاه می کرد گفت من از اول دوره بلوغم تا الان مو رو صورتم در نیومده! صافه صافس. گفت یادش بخیر زمان محمد رضا موز رایگان بهمون می دادند! پرسید یه دفعه که چندتا جی اف داری؟

-         گفتم حاجی هیچی! گفت جوون، از جوونی لذت ببر دیگه جوون نمیشیا!

خارج از مباحثه ای که نشون از عمق فرهنگی و تغییر فکری مردم ما هست آنچه منجر به فراموشی آرمان ها و توهین به نظام میشه آزادی بی حد و حصر و لاابالی هست.


فیلم شروع شده بود و تماشاگران به پرده سینما زل زده بودند تنها سفیدی بود در تاریکی سینما، یک دقیقه گذشت، دو دقیقه تا 8 دقیقه ! مردم خسته شده بودند و در حال ترک سینما بودند که دوربین به سمت پایین حرکت کرد ، تصویر جانباز قطع نخاعی را نشان می داد که جز نگاه به سفیدی سقف چاره ای نداشت، زیرنویس فیلم شروع شد ، این تنها 8 دقیقه از نگاه اجباری جانباز به سفیدی سقف بود که شما تحملش را نداشتید.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۰۶
حامد برزگر