معمای امام جماعت
اما حالا یه سوال سخت برا این مردم پیش اومده ، این سوال سخت ریاضی این هست ، از بین این دوتا روحانی کدومشون رو بذارن امام جماعت ، اونی که دزدی نکرده ، یا اونی که دزدی کرده !؟؟
البته بعضی ها میگن مشخص نیست این طرف دزدی کرده یا نه!!! عده ای هم میگن دزدی کرده و چون توبه کرده ، میذاریمش امام جماعت ، و دلیلشون هم این هست که این نماز رو بهتر می خونه و خوش صدا تر هست .
خب جواب سوال رو خودتون بدید!!؟
اما در نزدیکی همین مسجد یه مسجد دیگه ای هست ، امام جماعت نداره ، و صد البته این مسجد وضعیتش و به قول معروف قوانینش فرق میکنه ، امام جماعتش رو فرض کنید سازمان تبلیغات اسلامی ، یا اداره اوقاف معرفی میکنه شباهت این دو موسسه این هست که هر دو دولتی به حساب میاند،امام جماعتی که این دو موسسه(که دیگه حوصله ام نمیشه اسمشون رو بنویسم) معرفی می کنند ، از قضا دزد هست از نوع همون دزد مسجد قبلی ، این مسجد ، سطح بصیرت هیات امناَش بالا بود و این امام جماعت رو رد کردند و نذاشتند نماز بخونه ، این دوتا موسسه دوباره یه امام جماعت دیگه ای رو معرفی کردند که نوع دزدیش عین همون قبلی بود و حتی باهم همکاری می کردند ، اینجا هیات امنا تعجب کردند، پیش خودشون می گفتند ، این موسسه ها نمی فهمن ما چی میگیم یا می خوان حرف خودشون رو به کرسی بنشونند ، فعلا هیات امنا در حال تفکرند، دقیقا عین ایکیو سان ، نق ،نق ، نق ...
دزدی میتونه گرفتن امنیت و بردن آبرو در سطح جهانی باشه .
منظور نگارنده از موسسه های ذکر شده ، واقعی نیست.
اگرچه پس از بیانات حضرت اقا در شهر بجنورد یک سری از افرادو گروه ها اعم از کانون ها ، مساجد ، تشکل ها و حتی صداو سیما به موضوع سبک زندگی پرداختند اما متاسفانه جلوه بیرونی و قابل لمسی در جامعه ما از تغییر سبک زندگی مشاهده نمی شود ، به نظر می رسد یکی از دلایل این اتفاق ، نگاه سطحی به موضوع و متاسفانه نداشتن نگاه علی و معلولی به موضوع سبک زندگی است ، برای مثال در صداو سیما برنامه هایی که در آنها سخنران در مورد سبک زندگی صحبت کند و همچنین به بیان روایات بپردازد بسیار قابل مشاهده است،اما سوال اینجاست ، مگر قبل از بیانات حضرت آقا ، چنین روایاتی بیان نمی شد ؟!! یا اینکه مردم ما این روایات را نمی دانستند ؟!! اما در پس این ماجرای پخش سخنرانی ها ، که از نظر نگارنده ساده ترین کار در صداوسیما است ، تبلیغاتی است که خانه ها و خانواده هایی را نمایش می دهد که در آن اصلا و ابدا به سبک زندگی توجه نشده و در جهت سبک زندگی غربی تبلیغ می کند. که آن سخنرانی کجا و این تبلیغات کجا ؟ برای مثال تبلیغات شامپو ها و کرم حلزون که البته از این نمونه ها فراوانند.البته آنچه که در نوع تبلیغات صداوسیما آشکار است شبیه بودن و الگو گرفتن نوع تبلیغ از ماهواره است ، که متاسفانه ،از این نگرش مدیران صداوسیما که مردم باید بجای ماهواره ، تلویزیون مشاهده کنند ، ناشی می شود . در باب نقد این نگرش کافیست که بگوییم ، چندی بعد ، بسیاری از حزب الهی ها تلویزیون نگاه نمی کنند و تلویزیون در حکم همان ماهواره می شود.متاسفانه به نظر می رسد هیچ اتاق فکری در جهت تغییر سبک زندگی در تلویزیون تشکیل نشده و علت های وجود معماری غربی ، قانون شکنی و ... بررسی نشده و برنامه های تلویزیون برای مخاطبین متفاوت تقسیم بندی نشده است .