علی و خوش سابقه ها
این روز ها کتاب عدالت در گرداب را می خواندم در قسمت اشرافی گری ، چند خطی از آن توجهم رو جلب کرد که به مضمون این بود: بعد از جنگ صفین ، کوفیان و اطرافیان حضرت علی (ع) شیرینی دنیا زیر زبانشان رفته بود و هوای زمین را به هوای اسمان ترجیح میدادند، این افراد به دو دسته تقسیم می شدند 1- مذهبی هایی که سابقه درخشانی داشتند و پس از رحلت پیامبر با فتوحات گسترده ای که توسط خلفای اول و دوم انجام شده بود از طریق غرامت و جزیه وغیره اموال چرب و نرمی نصیب شان شده بود و به این سادگی حاضر به حضور در میدان نبرد و جهاد نمی شدند2- غیر مذهبی هایی که همین اتفاق برایشان افتاده بود
گروه اول مذهبی های که سابقه درخشان داشتند به علت اینکه سابقه خود را خدشه دار نکنند سعی دراین داشتند تا حقایق را به گونه ای جلوه دهند که علی(ع) اشتباه می کند اما گروه دوم که خطری را از این لحاظ احساس نمی کردند براحتی از صحنه جنگ کنار می کشیدند و بهانه ای و دلیلی نمی تراشیدند وسعی و عملی در اشتباه دانشتن اقدامات حضرت انجام نمی دادند و این مذهبی های خوش سابقه بودند که بیشترین خدشه و ضربه را به حکومت حضرت وارد کردند.
هدفم از گفتن این قصه پر غصه شبیه سازی انقلاب 35 ساله ما با دوران حضرت علی است ، که عده ای پس از انقلاب پول خوبی به جیب زدند و یا اینکه زندگی اشرافی گری به هم زدند و دوران جنگ و سختی هایش را فراموش کردند و اکنون حاضر به مقابله با دشمن نیستند و گاهی دشمن را به مثابه دوست می پندارند درست شبیه دوران حضرت که برخی از جنگ خسته شده بودند و می خواستند به زندگی راحت الروحی برسند به علی پیشنهاد می دادند که بگذار معاویه در شام حکومتش را بکند و تو هم حکومتت را در کوفه برقرار ساز و بعدا که پایه های حکومتت محکم شد به سراغ معاویه برو.
همین اخیرا بود که شنیدم بعضی گفتند : بعضی ها انقلاب را ندیدند یک شبه انقلابی شدند. ترسم آنست که کسانی که انقلاب را دیدند دنیا و هیچ و پوچش ، باعث شود که حقایق را به گونه ای دیگر جلوه دهند و یک عده ای را به پای انقلابی بودن خودشان قربانی کنند؟!!