اخیرا پارلمان اروپا قطعنامه ای صادر کرده است و مباحثی پیرامون آن مطرح شده است که سوال برانگیز می باشد،
آیا این نوع قطعنامه ها سابقه قبلی داشته است یا خیر؟ چرا قطعنامه در زمان فعلی صادر شده است ؟!! آیا ضمانت اجرایی دارد یا خیر ؟ آیا مطالب محتوایی مصداق دخالت می باشد یا خیر ؟
در پاسخ به این سوالات می توان گفت ، این نوع قطعنامه ها در زمان دکتراحمدی نژاد نیز وجود داشته است ولی مواردی که در ان مطرح شده است متفاوت بوده است و موضوعات تحریم و حقوق بشر در آن کم یازیاد بدان پرداخته شده است که قطعنامه صادر شده در سال 2011 نمونه ای از آن می باشد در این مقال قصد بررسی اینکه به چه جوانبی در این قطعنامه پرداخته شده است را نداریم و آنچه بیشتر مهم به نظر می آید و سوال مهمی می باشد چرا در زمان فعلی این اتفاق رخ داده است؟
در زمانهای قبلی این قطعنامه ها بوده اند و در زمان فعلی نیز هستند اما در زمان فعلی ما لبخند زدیم و به ظریفی با آنها برخورد کردیم پس چرا با لبخند زدن ما لبخند نمی زنند در آن زمان که لبخندی نبود ؛ انتظاری هم نبود که لبخند بزنند مقاومت بود و از طرف دیگر هم مقاومت بود ، اما حال که ظریفی و نرمی و ارتباط با همه دنیا مطرح است چرا اینگونه رفتار می کنند و چرا در زمان فعلی چنین سیاستی از جانب اروپا تکرار می شود؟ چرا زمانی که در حال مذاکره و همکاری و مراوده هستیم ؟ چرا در زمانی که همکاران آژانسی ، اطلاعات از معادن و ذخایر ما را می برند و غنی سازی سوخت 20 درصد ما تعطیل شده و پلمب شده است این قظعنامه ها صادر می شود؟ اگر زمانی قطعنامه را صادر می کردند که چیزی را از دست نداده بودیم حرفی نیود و اعتراضی نبود اما حال چرا؟!!!حال که پول تو جیبی خودمان به دست مان نرسیده و غنی سازی شرطی داریم و آبرویمان رفته ؛ چرا باید قطعنامه با این محتویات صادر کنند!!!
اسف بار تر از اینکه در قطعنامه ذکر شده است «پنجره فرصت پیش رو »، نکند جواب سوال و چرای ما اینجا باشد!!
چه شده است چه رفتاری نشان داده ایم که پنجره فرصت شده ایم چه سواری داده ایم که می خواهند در فرصت بدست آمده از ما سواری بگیرند ؟!!
نکند که سنگر اول خراب شده است و به فکر پیشروی برای فتح سنگر بعدی که حقوق بشر و موشک های بالستیک است افتاده اند .
کلام آخر ، راه رفتنی را باید رفت و در بستی را باید بست ، شاید باید راه ده سال پیش را تجربه کنیم اما افسوس که در مصر ، مرسی و در لیبی قذافی راه رفتنی را تجربه کردند و هنوز برای برخی عبرت نشده است سرانی که با وجود انقلابی بودن با استکبار نرم و نازک برخورد کردند و لبخند فراوان زدند ، مرسی به دیدار کلینتون رفت و قذافی به آغوش برلوسکنی ، اما چه شد سرانجامشان ، قذافی در چاه و مرسی در زندان ، آخرین سنگر ، سنگر براندازی ، فتح شد.
متاسفانه در همین قطعنامه ، انتخاباتی را که دکتر روحانی ، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد غیر دموکراتیک خوانده شده است و پایه های دولت لبخند زنان و مدارا کردن ها لرزان شده است.
پیشنهاد: جناب دکتر روحانی یه تماس بگیرید با جناب اوباما ، در مورد پذیرش آقای ابوطالبی صحبت کنید شاید جواب داد؟!!!
از سخنان برخی تعجب می کنم که می گویند در زمان آقای خاتمی با کشورهای اروپایی ارتباط داشتیم و گفت و گو می کردیم و دیپلماسی در ان شرایط عالی بود .سوال اینجاست ناصرالدین شاه هم خوب اروپا می رفت پس او هم دیپلماسی عالی داشت؟!!