همنشین دل

ای همنشین من در این دنیا،تو تمام غم های مرا بخاطر بسپار وهمیشه در اندیشه ات نگهدار و به تاریخ بگو که عده ای همیشه بدنبال حقندونخواهند گذاشت که مستکبران بر مسثضعفان وپابرهنگان حکومت کنند.

۵ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

ما هم خیلی شبیه به صداوسیمای خودمون وقتی تولیدات مون میاد پایین ، چه از لحاظ ذهن ، چه از لحاظ نوشتار ، دست به گریبان آرشیو می شویم و خاطره دیدار حضرت آقا مربوط به  سال پیش رو که در قالب مستند نوشته بودم رو دوباره به عنوان پستی با تغییر نام گذاشتم :

قسمت دوم مستند دیدار یار

سکانس اول : فقط به آقا نگاه می کردم .مجری اومد و سلامی را خدمت آقا عرض کرد.از آقا پرسید شما ابتدا شروع می کنید یا دانشجویان شروع کنند.آقا هم با لحن خاصی که با تبسم هم همراه بود گفتند شما بفرمایید .دانشجویان یک به یک پشت سرهم صحبت کردند .ترتیب دانشجویان طوری بود که یک دانشجوی نخبه صحبت می کرد و یک دانشجو از تشکل ها.هر دانشجو که صحبت می کرد بعد از آن به سمت آقا می رفت و دستان آقا را می بوسید دانشجویان حاضر هنگامی که این اتفاق می افتاد صلوات می فرستادند.در همه ی این لحظات دانشجویان می گفتند خوش بحالشون.

سکانس دوم : فکر می کنم دانشجوی چهارمی را که فراخواندند نامش را اشتباه بردند .هر چه نگاه می کردم او امیریان بوددبیر همیشه تحکیم وحدت . اما مجری نام دیگری را فراخواند .لحظه ای نگذشت که اعتراض امیریان در جایگاه بلند شد و سخنان حاشیه را گفت و از مسئولین به پیش اقا اعتراض کرد (علی الخصوص نهادنمایندگی ).صحبت هایش تمام شد. نوبت او فرا رسیدکه  دستان آقا را ببوسد.دستان آقا را بوسید و آقا 3 بار دست بر روی سرش کشید .در این لحظه بود که دیگر حس حسادتم در میدان خود نمایی کرد.

سکانس سوم : از بین همه دانشجویان که به دست بوسی آقا رفتند ، دانشجویی هنگام دست بوسی خواست تا پای آقا را ببوسد که آقا صورت او را گرفت و بالا آورد و دستی بر روی سرش کشید.دانشجوی آخری که صحبت کرد همه سوالی در ذهنشان بود.کی آقا صحبت می کند ؟ ساعت 7:30 عصر بود که صحبت آخرین دانشجو تمام شد .مجری پشت تریبون امد و از دانشجویانی که باید صحبت می کردند و صحبت نکردند عذر خواهی کرد اما دانشجویان هنوز علاقمند به صحبت کردن بودند و دستان خود را بالا برده بودند که صحبت کنند .در این زمان مجری زمان را به آقا داد تا بیانات خود را ایراد کنند .در هنگامه صحبت به دانشجویانی که می خواستند صحبت کنند با تبسم گفتند که مدیر برنامه ها اون طرف است (اشاره به مجری )اگر بنده مدیر برنامه ها بودم صحبت همه ی شما را گوش می کردم .که در این لحظه همه خندیدند.

سکانس چهارم : در بین صحبت های آقا که به آرمانگرایی اشاره می کرد به ذهنم رسید که آقا احتمالا می خواهد در مورد تک چرخ زدن دانشجویان در قضیه سفارت صحبت کند که حدسم درست بود .که در این قضیه من هم تک چرخ زدم.

سکانس پنجم : صحبت های آقا ، خیلی صمیمانه بود و تا به حال بنده این گونه صحبت های آقا را ندیده بودم و نه شنیده بودم.فکر می کنم در وسط صحبت های آقا  بود که آقا به احساسات دانشجویی اشاره  کردند آقا گقتند : یک جایی یک فردی حرف مخالف عقیده شما می زند .شما در آن لحظه می گویید بزنم دهنش رو خورد کنم .که در این لحظه حتی افراد بیت هم خندیدند.

سکانس ششم : کم کم موقع نماز بود .که افراد بیت در حال آوردن جانماز آقا بودند ودر گوشه حسینیه پهن کردند. نمی دونستم حتی قبله حسینیه هم کج هست . صحبت آقا تمام شد.همه بلند شدند و ما دوباره تحت فشار .در این لحظه همه به دنبال جا برای نماز خواندن . نماز شروع شد و در صفی ایستادم .آقا با سرعت 150 تا نماز می خواندند .از جوان تر ها نیز سریع تر نماز می خواندند.

سکانس هفتم : نماز تمام شد .همه حمله  به سمت افطاری . اما در ذهنم این بود که آقا با ما افطاری می خورد یا نه.به سمت سفره ها رفتم .دیدم میزی گذاشته شده است .برایم مسجل شده بود که آقا می آید اما دیر شده یود .با تمام سعی و تلاش توانستم در آخر سفره ای که آقا نشسته بود بنشینم .در طول غذا خوردن اصلا نفهمیدم چه می خورم .همه اش نگاهم به سمت آقا بود.

سکانس آخر : در زمانی که آقا در حال غذا خوردن بود دختر کوچکی راآوردند و آقا یک لقمه غذا در دهانش گذاشتند.بعد از آن دانشجویی در سر سفره، دستانش را بالا برد و از آقا خواست تا به پیش او بیاید آقا پذیرفت و او هم به فیض رسید .بعد از او به این فکر بودم چگونه به دستان آقا خودم را برسانم.اما بعد از او نگهبانان حلقه ای شدند به دور آقا.در سر سفره که بودم یکی از دوستان می گفت چرا مسئولین باید پیش آقا بشینند .مسئولین تمام سال پیش آقا هستند ما باید  پیش آقا بشینیم.آقا رفت و ما از بیت بیرون آمدیم  و در این حال مامورین بیت همه به ما خوش آمد می گفتندو به این فکر بودم .کی ، دوباره ، باز ، این ،حسینیه ، این دیدار ؟؟! !


همنشین : کسایی که علاقمندند بدونند که : شعری که دانشجویان پیش آقا خوندند چی بوده .برند به ادامه مطلب!

قابل توجه دوستان این مستندی که خوندید قسمت دومش بود که جالب تر بود! اینم لینک قسمت اولش (+)

پیام بازرگانی : سایت آقای رسایی رو از پیوند هام بدلیل غیبت هایی که در مجلس داشته حذف کردم .

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۸:۱۲
حامد برزگر
از ابتدا که شروع کردیم  اصلا به این مطلب نپرداختیم که جذب چند مرحله دارد و در هریک از این مرحله ها باید چه کرد اما درپایان کارمی خواهیم ذهنمان را چارت بندی کنیم و ببینیم اگر بخواهیم نیرویی را واردتشکل کنیم و او را بسازیم چگونه این کار را باید انجام داد

1- آشنایی

در این مرحله که فرد را در یک زمانی ، از طول سال با یک فرد آشنا می شویم ، که در گذشته گفتیم در حین یا قبل از  همین آشنایی  حواسمان خوب جمع است که سراغ چه کسی می رویم ، یک سوال مهم این است که آشنایی چگونه اتفاق بیافتد که بهترین نتیجه حاصل شود ، یه موقعی ما می خواستیم آشنا بشیم می رفتیم با یک سری از بچه ها سالن مطالعه دور فردی که می خواستیم باهاش آشنا بشیم حلقه می زدیم و خلاصه حالا یا اذیت میشد یا نمیشد به هر حال آشنا می شدیم .یا بعضی وقت ها که دیگه آۀخر دوران دانشجویی مون بود میرفتیم سر میز سلف با کسی می نشستیم که تنهای تنها نشسته و در آرامش کامل غذا می خورد که ما رو سرش خراب میشدیم .که البته خوب یا بد بودن این کار ها همه به ذائقه فرد بستگی داره .عذر میخوام یه کمی لحن کلام خاطره ای و خودمونی شد !!؟

2- شناسایی

عمده تشکل ها که یک سری عضو دارند و از این اعضا کثیر هیچ بهره ای نمی برند اشکال از همین مورد هست یا بهتر بگم کرم خوردگی از این جاست ، اغلب افراد وقتی می خواهند شروع به جذب کنن چون اولین بارشون هست هرکسی رو دیدن و آشنا شدن سریع با بچه ها آشناشون می کنن و میارن تو تشکل و تازه یه مسئولیتی که هیچ ربطی بهشون نداره رو تقدیم این ورودی بدبخت  می کنن غافل از اینکه آقای محترم ، خانم محترم این ورودی بدبخت اصلا برا تشکل ما مفید نیست ، این بدبخت هنوز چرایی اومدن به تشکل رو نمیدونه ، این بدبخت اصلا نمیدونه تشکل چی هست ، این بنده خدا اصلا استعدادش یه چیز دیگه هست و شما گذاشتیش سر یه کاری که هیچ ربطی به استعدادش نداره و کلا منظورم اینه که با این کارش این مرحله شناسایی زو حذف میکنه و کار تثبیت رو انجام میده ،

3- تثبیت

تثبیت بعد از شناسایی ، برای هر فرد ممکن هست تفاوت داشته باشه . اما مهم ترین بخش این قسمت معرفی اصول تشکل و اهداف تشکل به فرد هست و این رو نگم که بسیاری از افراد وقتی وارد تشکل میشن هیچی از اساسنامه رو نخوندن .اما اکثرا در این قسمت ورودی جدید رو صاحب مشغله ای می کنن تا ورودی جدید تثبیت بشه . اما پیشنهاد میشه یک سری جلساتی در نظر گرفته بشه مخصوص ورودی جدید ها ، افرادی که قرار بر تثبیت هست در این جلسات شرکت کنند و باهم آشنا بشن و شاید حتی تفریحی هم باشه . مثل نقد فیلم و یا ...

4- پرورش

اگر در مرحله شناسایی به خوبی توجه شده باشد می توان به سادگی متوجه شد که فرد در کدام بخش نیاز به آگاهی دارد و در کدام بخش قوی تر است ، همین عامل موجب می شود که فرد را چگونه پرورش داد .اما به راحتی در این مرحله متوجه می شویم که باید دوره ای اموزشی برای پرورش ورودی جدید در واحد اموزش به کار گرفته شود .

5- به کارگیری

حال فرد میوه درخت تشکل ماست ، اگر ما در تشکل به خوبی او را جذب کرده باشیم بهره خوبی از او می بریم و اگر هم ما در هر کدام از مراحل اشتباه کرده ایم قطعا میوه درخت ما کرم خورده خواهد بود و ما خواهیم دید از این جنس انحرافات ( رابطه های مشکوک ، انحراف سیاسی و ...

به پایان آمد این حکایت


یکی از دوستان نکته به جایی رو تذکر دادند: یکی از موضوعات مهم در مرحله آشنایی ، وضعیت درسی کسی است که اقدام به جذب کرده ، اگر ورودی مطلع شود که وضعیت درسی فرد بخاطر حضور در تشکل لطمه دیده ، قطعا به تشکل بدبین خواهد شد.

همنشین دل : صد بار گفتیم بچه مذهبی باید ، از همه لحاظ تاپ باشه .علی الخصوص وظیفه اصلیش که دانش جویی هست.


من بارها گفته‏ ام؛ از آن روزى باید ترسید که جوان ما، دانشجوى ما در دانشگاه انگیزه‏ ى طرح مسئله، طرح سؤال، طرح درخواست نداشته باشد. همه‏ ى همت ما باید این باشد که این روحیه ‏ى مطالبه، خواستن و مدعا داشتن در زمینه‏ هاى گوناگون را در نسل جوان کشورمان - بخصوص جوان علمى - گسترش بدهیم.

 رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان /مهر 86

اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسى بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایى پیدا نمی کنند.

امام خامنه ای

 

 


۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۶:۵۱
حامد برزگر

شاید شما هم دیدید افرادی رو که خیلی دو آتیشه طرفدار اسلام و نظام هستند و بعد از مدتی به اصطلاح چپ میکنند.

تاریخ اسلام و همینطور تاریخ انقلاب ما هم کم از این دست آدم ها به خودش ندیده.
برای خودم جالب بود که بدونم چرا این اتفاق میفته و نکنه یک وقت این قضیه برای خود ما هم پیش بیاد!با یکی از رفقا درباره این موضوع که صحبت میکردیم، وجه غالب و مشترک این افراد رو در نداشتن پشتوانه معرفتی و مبنای تئوریک متقن دیدیدم. خیلی از این افراد از روی احساسات و به خاطر پیروی از اکثریت و... در این فضاها قرار میگیرند و پس از مدتی هم سرد میشوند. القصه اینکه، رفقا! بنظرم روی مباحث نظری باید خوب کار کنیم و اینها رو در همین ایام دانشجویی متقن و مستحکم بچینیم.
برام جالب بود که حضرت آقا هم اتفاقاً چند جا به این قضیه اشاره کردند، باهم بخونیم:


انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیه‌ى مأثوره‌اى که اعتبار دارد - مثل صحیفه‌ى سجادیه و بسیارى از دعاها - در تعمیق معرفت دینى خیلى نقش دارد. تعمیق معرفت دینى خیلى مهم است. یک وقت یک کسى همین‌طور روى احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزاى حسینى هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینى هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچى، سر یک دست‌اندازى، یکهو مى‌بینید که از جا در میرود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توى همین مجموعه‌هاى انقلاب، اوائل انقلاب کسانى بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و اینها، به نظر میرسید که اینها متدین‌تر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصب‌ترند؛ بعد یک وقت - همان طورى که عرض کردم - یک دست‌اندازى پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خوب، پیداست که چفت و بست محکمى نداشته.

(بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران‌1388/11/13)

یکى از کارهاى مهم شما جوانان عزیز این است که مبانى نظرى انقلاب را عمیقاً بشناسید. ما کسانى را دیدیم که با احساسات وارد این میدان شدند، بدون تکیه‌گاه نظرىِ مستحکم؛ با یک تندباد سرنگون شدند، راهشان عوض شد. آن کسانى می‌توانند در این حرکت و در این مسیر محکم بایستند که شناخت عمیقى از مبانى نظرى انقلاب داشته باشند. بعد، تجربه‌ انقلاب را، یعنى عینیت این نظریه را در طول این سالها بدانید؛ تاریخ انقلاب را بدانید. (6 خرداد 1392)


به نقل از یکی از دوستان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۷
حامد برزگر

چند روزی است خدمت سروران معظم نبودم و نتوانستم عرض ادب خدمتتان کنم .

اما بریم سر مطلب خودمون هرچند ، هم آقای هاشمی و هم آقای خاتمی افاضاتی داشته اند.صحبت های رئیس جمهور منتخب و دیدار مقام معظم رهبری با احمدی نژاد به نظرم نکات در خور توجهی داشته اند اما ما صرفنظر می کنیم ، فعلا  زمان مناسبی نیست وچیزهای مهم تری وجود دارد ، علی مطهری هم هم چنان تیتر های خبرگزاری ها  ازآن خود کرده است حالا بگذریم چه تیترهای نامربوطی استفاده می شود ، راستی یادم رفت درخشش والیبالیست ها هم تبریک میگم خدمت ایرانیان .

خب از پاسخ  ورودی جدید به سوالاتی که در پست قبلی  گذاشتم  متوجه خواهید شد که فرد به اصول و سازوکارهای تشکل هماهنگی دارد یا خیر؟!! که این همان مرحله شناسایی است . البته منظورم کلیات تشکل است ، نه جزئیات .برای مثال فردی نیاید به تشکل که اصلا به سیاست علاقه ندارد وهمچنین فعالیت در تشکل را الزامی نمی بیند .نکته قابل ذکر این است که باید دقت کنیم کسی که با ورودی جدید سروکار دارد با بنیه اعتقادی و با تشکل آشنایی لازم را داشته باشد بنابراین به هرکسی نگوییم جذب کن .

اما شاید از ابتدای سال تا به حال غفلت کردیم  و جذب نکردیم و به دنبال ورودی جدبد نرفتیم ، حال بعد از ثبت نام کجا دنبال ورودی جدید باشیم ؟!! به نظر خودم بهترین جاها که می تواند شناسایی اولیه به شما بدهد نمازهای جماعت ، مواقع روزنامه خواندن ، سایت دانشگاه ( منظورم سایت های ... نیست ، سایت های سیاسی است) کلاس های معارف و عمومی که اغلب افراد اظهار نظر می کنند ، جشن ورودی جدید ها از دانشکده گرفته تا دانشگاه ، اردوهای یزد گردی ابتدای سال اردو ها و مراسم های مذهبی دانشگاه .حال بر فرض فرد را شناختیم و تشخیص دادیم برای تشکل مناسب است ُ، حال وقت این است که از پست ومقام خود بگویید و شناسنامه تشکیلاتی خود را رو کنید وتشکل را معرفی کنید و شیوه کارها را معرفی کنید و اینکه چه کارهایی انجام می شود در همین حین می توانید متوجه شوید او به کدام قسمت ها علاقمند هست !!؟

بعد از آنکه متوجه شدید او به تشکل خواهد آمد با جلسه ای از واحد ها ، سطح او را شناخته و متناسب با آن به واحد مربوطه معرفیش کنید .البته از اینجا به بعد ورودی جدیدی که عضو تشکل شده باید با دیگر اعضا اخت شده و انس بگیرد نه فقط با شما .از اینجا به بعد مرحله پرورش شروع می شود که اگر استعداد های فرد درست شناخته نشود ، فرد تباه می شود و پرورش نمی یابد !!؟


همنشین دل 1 : از خدمات 8 ساله  احمدی نژاد و تیمش تشکر می کنیم هرجند اشکالاتی داشت اما پرکار تر از دولت های قبلی بود و ارزش های انقلابی رو ، رو دست گرفت . احمدی بود که در سازمان ملل اللهم عجل لولیک الفرج رو زمزمه کرد

همنشین دل 2 : مطالبی در قسمت نظرات عنوان شده که دوستان میتونند استفاده کنند.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۱۳:۳۵
حامد برزگر

امسال 23 سالی است که خداوند مرا برای مهمانی انتخاب کرده ، از خداوند تشکر میکنم که برای بیست و سومین بار مرا پذبرفت ، گرچه سر و روی ما به مهمان او نمی خورد .

چندین نفر از دوستان صحبت کردم نظرات متفاوتی را به مطالب ارائه کردند که فکر می کنم به گوشه ای از انتقادات پاسخ می دهم این اصل را دوستان فراموش نکنند هدف ما از جذب تغییر مسیر زندگی جوان است و این امری است بزرگ و پیامبر گونه می باشد که بعضی دوستان قبل از انجام آن وضو و نماز می خواندند.اگر دوستان بدنبال جذب نروند افراد به خوبی شناسایی نکنند استعداد ها شکوفا نمی شود و از ظرفیت ها استفاده نمی شود . البته این نکته مهم را فراموش نکنید نفاق در جذب جایی ندارد در جذب انسان مانند پیامبر باید  برای سرنوشت فرد دلسوز باشد نه اینکه ادای دلسوز ها را در بیاوریم .بگوییم می خواهیم فلانی را جذب کنیم و رفتارهایی که سابق نداشتیم را حالا داشته باشیم .در جذب رفاقت اصل است نه خود جذب .اگر رفاقت ابتدایی شکل نگیرد نمی توان به شناسایی رسید چون تا فرد به شما اعتماد نکند از واقعیات زندگی اش برای شما نخواهد گفت .اگر فرد در مرحله شناسایی با اصول ما( تشکل ) همخوانی نداشت رفاقت ما پا برجاست و تا انتهای سال تحصیلی با این فرد رفاقت داریم یکی دیگر از اصول که گفتیم خود را معرفی نکنید به همین دلیل است به این دلیل که اگر فرد برای تشکل مناسب نبود مرتبط با تشکل نشودو فقط به رابطه با خودمان محدود شود  . البته هرچه چشمان خود را زودتر باز کنیم و متوجه شویم سراغ چه کسانی برویم بهتر و قطعا بهتر خواهد بود یعنی شناسایی اولیه قوی داشته باشیم .

توجه کنیم اینکه ذکر کردیم رفاقت داشته باشیم فقط برای شناسایی است نه برای کشاندن به تشکل ، فرد باید خود تشکل رابشناسد و با چشمان باز به تشکل بیاید نه بخاطر رفاقت با فردی .

هنگامی که با فرد رابطه دوستانه دارید در بین صحبت ها باید چنین اطلاعاتی را از فرد بگیرید که چگونگی گرفتن اطلاعات نیز باید به شیوه ی مناسبی باشد .این کار را نکنید : یک جلسه پرسش و پاسخ بگیرید و او را بازجویی کنید.

1- آیا فرد با وظیفه دانشجو آشناست 2- از وضعیت دانشگاه راضی است 3- آیا دوست دارد خودش را ارتقا دهد 4- علاقه سیاسی اش چیست 5- چه سایت ها  و کتاب هایی را مطالعه می کند و ...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۲ ، ۱۸:۵۶
حامد برزگر