همنشین دل

ای همنشین من در این دنیا،تو تمام غم های مرا بخاطر بسپار وهمیشه در اندیشه ات نگهدار و به تاریخ بگو که عده ای همیشه بدنبال حقندونخواهند گذاشت که مستکبران بر مسثضعفان وپابرهنگان حکومت کنند.

اگرچه تصمیم داشتم ننویسم ، اما سعی و تلاشم بی نتیجه بود ، معرفی کابینه دکتر روحانی برایم آرامشی باقی نگذاشته بود ، کابینه ای که شاید ، شاید ، اگر نمایندگان بخواهند پیرترین کابینه انقلاب را رقم خواهد زد ، شاید کابینه مد نظر روحانی ، با وجود این سن و سال ، نتواند تحرک و پویایی لازم را داشته باشد و این انجام سفرهای استانی و دیدار های مردمی را در حالت تعلیق در آورد، اگرچه واژه تعلیق برای مردم ما ، آشنا و نفرت انگیز است ، اما به نظر می رسد این بار هم با اشتراکاتی ، برای مردم روستا اتفاق بیفتد .اما این تنها ویژگی کابینه معرفی شده نبود ، که از نظر من - اگرچه شاید من ودوستانم انتظاراتمان بالا باشد- آنچه روی داده کابینه ای اعتدال گونه و یا حتی میانه رو نیست ، کابینه ای که همگی به جزء دو یا سه نفری که این هم به اجبار و فشاربرخی ،  از کارگزاران و دولت خاتمی هستند و یا افرادی هستند که در اطراف روحانی در تشخیص مصلحت بودند ، این بخوبی نشان می دهد که روحانی در شعارش صادق نبود! اما همه ی اینها به کنار ، طبیعتا انتظار ما این بود که دکتر روحانی امثال آقای زنگنه را که از لحاظ اقتصادی مشکلاتی را به همراه خود دارند را معرفی نکند و امثال آقای ربیعی را که از مشاوران میرحسین و همچنین اعضای حاضر در مصاحبه ی میرحسین در شب انتخابات هست را در لیست خودش قرار ندهد .اگرچه آنچه از ربیعی ذکر شد فقط بخشی از سوابق اوست ، او سوابق بدتری نیز دارد . از کابینه مشخص است که روحانی به نسل جدید مدیران اعتماد نداشته و به نیروهای خارج رفته و ابتدای انقلاب اعتماد بیشتری دارد ، اگرچه امیدوارم خارج رفته ها ، خارج دوست نشده باشند ، که این را ایراد و اشکالی جدی می بینم چرا که انقلاب ما را ، یک انقلابی فرض کرده اند که هیچ نیرویی را تربیت نکرده است.
اما همه ی اینها به کنار ، از دکتر روحانی از سخنرانی شان در مراسم تحلیف در مورد مسئله مذاکره تشکر می کنم.

همنشین  اول: متاسفانه بوی لجن اشرافیت به مشامم می خورد.برخی از این وزرا شرکت های ... دارند.
همنشین دوم : تو این نوشته خیلی مدارا کردیم که نه از ظریف گفتیم ، نه از آخوندی و نه از نجفی .
همنشین سوم : میگما فکر کنم اعتدال بین خاتمی و هاشمی تو این کابینه برقرار شدها.نه غلام!!!
پ ن : خیلی جلوی خودمو گرفتم به جای لفظ خارج، از غرب استفاده نکردم.
شاید در آینده نزدیک از سریال های ماه رمضان نوشتم .

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۶
حامد برزگر
برای همه ی همسنگران انقلابی ام جزوه ای گذاشتم تا بتوان کوچکترین کمک را در رسیدن به اهداف انقلابیمان بکنم

لینک دانلود جزوه وبلاگ نویسی به قصد قربت



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۲ ، ۰۵:۵۷
حامد برزگر

فردا روزی است که حکم یازدهمین رئیس جمهور کشور یعنی دکتر روحانی تنفیذ می شود به همین جهت تصمیم گرفتم نکاتی را که از نظرم مهم تلقی می شوند، را بیان کنم :

-        به همان اندازه که رای مردم مهم وبا اهمیت بود ، امضای مقام معظم رهبری نیز مهم است و اهمیت آن نیز به اندازه ی رای مردم است ، اگر روزی جمهوریت نظام را دیدیم و آن را تحسین کردیم به جا است که که اسلامیت نظام را نیز تحسین کنیم ، امیدوارم منتخب ملت به همان اندازه که در نظرشان ، نظر مردم باارزش ومهم تلقی می شود ، نظر مقام معظم رهبری نیز برایشان مهم و باارزش تلقی شود.

-        پس از رحلت امام سه نوع دولت بر سر کار آمدند و با سلایق مختلف و حتی جهت گیری های مختلف خدماتی را در حد کم یا زیاد  انجام دادند ، اما آنچه مورد غفلت سه دولت قبل واقع شد فرهنگ بود، از عدم باور به تهاجم فرهنگی تا تساهل و تسامح نسبت به فرهنگ اسلامی . متاسفانه آنطور که باید و شاید فرهنگ اسلامی که می بایست تا کیلومتر ها آنطرف تر از ایران گسترش می یافت ، گسترش نیافت و تشنگی و عطش معنوی مردمی که اسیر شهوات هستند را برطرف نساخت امیدوارم دولت یازدهم با نگاهی درست و اسلامی بتواند با استفاده از هنرمندان ، فرهنگ اسلامی و انقلاب اسلامی را به آنطرف کره خاکی صادر نماید ، که این همان علت دشمنی های چندین و چند ساله غربی ها و آمریکاست .

-        آنچه مهم و باید بسیار اهمیت داده شود هدف از انقلاب کردن است ، انقلاب اسلامی با این هدف که عده ای به ریاست و مقام برسند انجام نشد ، اگر قرار بر این بود شاه و امثال او به مقامات رسیدند و در ان لذت ها بردند و با ساختن کاخ ها ، کوخ هایی را بوجود آوردند و با هر کاخی  ، شهر حلبی بوجود آمد، انقلاب شد تا نمونه ی جامعه ی اسلامی و رفتار اسلامی که  سعادت بشر است به نمایش گذاشته شود ، انقلاب نکردیم که مانند سایر کشورها تو سری خور و و ذلت گونه زندگی کنیم و ریزه خور دولت های دیگری باشیم ، بلکه انقلاب کردیم که عزت اسلامی را نشان دهیم و ساختار قلدر مابانه ی جهان را برهم زنیم ، امیدواریم آقای روحانی با مشی اعتدال در سیاست خارجه و همچنین در سایر حوزه ها به خون شهیدان انقلاب وفادار بماند.

-        طبیعتا پس از هر انقلابی عده ای از عملشان منصرف و یا اینکه روحیاتشان تغییر می کند و با نفوذ قبلی خود سعی در تغییر انقلاب همراه تمایلات خود دارند و در انقلاب ما نیز این چنین افرادی وجود دارند دولت دکتر روحانی با چشمان یصیر خود افراد را شناسایی و ازاقدام این افراد جلوگیری نماید.

-        سال 88 سال افتخار آفرینی مردم ایران و سرافکندگی بندگان قدرت است که اگر لطف الهی و بصیرت مردم نبود کشور را به قهقرا می بردند و ما نیز مانند مردم مصر به جان یکدیگر می افتادیم و دشمنان سیلی خورده از نظام خنده کنان نظاره گر ما بودند، طبیعتا بندگان خدا ، به بندگان قدرت اقتدا نخواهند کرد مگر اینکه از گناه علنی خود ، تهمت به انقلاب و نظام توبه علنی کنند، اگرچه مجازات گناهان علنی در اسلام مشخص است و این بر عهده قوه محترم قضائیه است .آنچه موجب حوادث 88 و 78 شد خودسرانه عمل کردن عده ای و بی توحهی به قانون بود ، امیدوارم دولت منتخب در طی 4 سال از این نقائص مبرا باشد.

-         اگرچه مردم از مشکلات اقتصادی ناراحت و یا حتی معترض باشند اما نباید با فراهم دیدن فضا، شعارهایی را سر دست گرفت و به مردم وعده و وعید داد و پس از گذشت 4 سال در پاسخ مردم عزیز کشورمان که همیشه در صحنه بودند عبارت نگذاشتند کاری بکنیم را نشان دهیم که این پاسخ عواقب نافرجامی چون بی اعتمادی مردم به مسئولین نظام که خواسته دشمن هست در برخواهد داشت ، بنابراین از دولت جدید خواستاریم همانگونه که همیشه دغدغه مند به بیان مشکلات مردم بوده است بدنبال حل مشکلات اقتصادی مردم عزیز ایران اسلامی باشد.


سعی کرده بودم که هم واقعیت ها مطرح بشه هم آرمان ها .

بعضی از بندها مصداق خاص دارند که به قول نشریه های دانشگاه  "حدس آن برعهده خواننده می باشد"

برام جالبه از برنامه فیتیله گرفته تا برنامه عمو پورنگ حتی تو فیلم باید تبلیغات اجناس روشاهد باشیم .نمیدونم کی این طرح رو داده ؟!! آخه وقت مردم هم مهمه دیگه !

اگر زیاد شد ، من شرمنده ام ، چاره ای نبود


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۲ ، ۱۶:۵۴
حامد برزگر
از نظر نگارنده مقام معظم رهبری در فرمایشات شان در دیدار دانشجویان نکات مهمی را تذکر دادند وحتی بحث های جدیدی را مطرح کردند که از میان آنها نکات زیر در خور تامل می باشد :

1- در بحث اعتقادی و اهمیت افزایش معرفت دانشجویان ، ارتباط با اساتید ارزشی و مراجع فکری را مطرح کردند ، اگرچه این مطلب در سال پیش نیز مطرح شد و ایشان در سال پیش اشاره کردند که افزایش معرفت دینی و فهم دینی با بازدید از سایت های مختلف ایجاد نخواهد شد بلکه با مطالعه کتب مطهری و همچنین مطالعه مبانی نظری انقلاب به وجود خواهد آمد ، متاسفانه اکثر تشکل های دانشجویی از این اصل غفلت نموده و به سراغ کارهای نمایشی می پردازند ، به نظر میرسد دانشجویان باید با ارتباطی دوستانه با استید قم بتوانند خلا های فکری خود را برطرف نمایند.

2- بحث مهم دیگری که ایشان اشاره کردند فهم اینکه چه موضوعی چه مطلبی در حال حاضر اولویت اصلی دانشگاه ها هستند در باره این مطلب حتی ایشان موضوعاتی که اولویت اصلی حال حاضر در دانشگاه هاست و اینکه بایداین مطالب تفهیم شود نیز اشاره کردند و موضوعات اقتصاد مقاومتی و حماسه اقتصادی و بیداری اسلامی را اشاره نمودند.

3- در مبحث دیگری همچنین فرمودند سوال اصلی را مطرح کنید اگر تقلبی رخ داده چرا اردو کشی کردید چرا از طریق قانونی اقدام نکردید ، اگر تقلبی هم نشده چرا عذر خواهی عمومی نمی کنید ، این جملات حضرت آقا باید در سطح دانشگاه بصورت مطالبه عمومی مطرح شود

4- سفارشی هم به دوستان که زود هنگام انتقادات خود را شروع کردندنیز ایشان فرمودند باید اجازه کار وتلاش به دولت جدید را داد ، البته این به معنای کوتاه آمدن در برابر اصول نیست !


از دوستانی که به دیدار یار(رهبری) رفته اند در خواست دارم خاطراتشان را برای بنده ایمیل کنند تا دوستان استفاده نایند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۵۵
حامد برزگر
خب حسن و رضا رفتند جلسه حسن روحانی . دکتر روحانی سخنرانی خودش رو شروع کرده بود که رضا داشت فکر میکرد که اگر روحانی رئیس جمهور بشه چی میشه !؟؟ اگر روحانی بیاد بهتر هست یا جلیلی یا قالیباف . رضا داشت به این چیزا فکر می کرد که یک دفعه متوجه شد یکی از این صندلی های جلوییش داره با کنار دستیش حرف می زنه و میگه که، ما نباید بذاریم روحانی رای بیاره ، این اگر بیاد مملکت میشه همون مملکت دوران اصلاحات ، یعنی همون بی بند و باری و آزادی مطبوعاتی که معلوم نیست مفهومش چیه . میشه هر 6 روز یک بحران ، میشه هر چند روز یک بار شبهه علیه دین . این جملات تو ذهن رضا موند و دائم بهش فکر می کرد ، جلسه تموم شد ، موقع بیرون رفتن پذیرای میدادن ، حسن برای رضا یه پذیرایی اضافی برداشت ، اما خود رضا هم پذیرایی برداشته بود ، وقتی اومدند بیرون متوجه شدند که  عجب کاری کردند ، حسن می خواست پذیرایی رو بر گردونه ولی رضا گفت بابا نمی خواد، اینا ، انبار هاشون پر از این کیک و ساندیس هاست ، حسن هم برگشت و پذیرایی رو باز کردند و دوتایی با هم خوردند .رفتند پارکینگ ، حسن موتورش رو روشن کرد و باهم رفتند ، در بین راه حسن به رضا گفت هر روز ، هرروز با ما میای خونه ، دیگه از فردا شرمنده تم ، چون فردا قراره با دوچرخه بیام ، چون مسافت خونه مون نزدیک هست و ورزش هم می کنم ، رضا گفت روت میشه با دوچرخه بیای ، دوچرخه مال کارگر هاست ، دختر های دانشگاه ببینن مسخره ات می کنن .اگر استاد ها ببینن دیگه بهت احترام نمیذارن ، مگه ندیدی اشکان با ماشین میاد و استاد ها چقدر تحویلش می گیرن ، جسن در پاسخ رضا گفت : احترام استادا به اشکان بخاطر نمراتش هست نه بخاطر ماشینش ، رضا جواب داد نه بابا ، خودم دیدم ، اون روز استاد ریاضی رو،  اشکان با ماشینش برد خونه .حسن جواب داد اگر اشکان استاد ریاضی رو برده خونه چه ربطی به احترام استاد به اشکان داره ، رضا گفت به هر حال ، پس می خواسته نمره بگیره ؟!! حسن گفت: تو سوء ظن داری.رسیدن در خونه رضا . رضا پیاده شد ، رضا گفت آخرش حالا فردا با موتور میری یا با دوچرخه ، حسن گفت : جهنم و ضرر ، با همون موتور میریم ، پول بنزینش هم رضا میده  ، رضا گفت پول بنزینش رو از احمدی نژاد بگیر من پول نمیدم ...

شب قدر ، شب شفای بیماری های اخلاقی ، معنوی ، مادی و بیماری های اجتماعی است این شب ها را قدر بدانید، برای مسائل کشور، مسائل خودتان و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید .امام خامنه ای

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۰
حامد برزگر
 یکی از نکات در جذب نوع نگاه ورودی جدید به اطرافش هست ، حتی نوع نگاهش به خود شما ، ممکن است نگاهش منفی باشد، ممکن است مثبت باشد .دقت کنیم در جذب بدون فکر عمل نکنیم ، بدانیم مخاطب ما هر کاری را با هر هدفی انجام می دهد ، و بدون هدف کاری را انجام نمی دهد . حواسمان باشد یک نکته مهم در ابراز محبت ، خندیدن است ، یک نکته مهم دیگر این است که در جذب باید دلت برای طرف مقابل بسوزد ، حتی گاهی اوقات دلیل دلسوزی را برایش توضیح دهید ، دلسوزی هم بی جهت نیست ، یک انسان مومن برای انسان های دیگر دلسوزی می کند چنان که اساس امر به معروف و نهی از منکر نیز دلسوزی برای جامعه و دلسوزی برای فرد مقابل هست .دلسوزی از اینکه در چه فضایی قرار گرفته ایم و این فضایی که جوانان باید تاریخ ساز شوند و جوان ما ، به جای تاریخ ساز شدن ، تاریخ سوز می شود یعنی هویت خود را از دست می دهد البته فراموش نکنید هر کدام از این کارها باید درقسمت مربوط به خودش  منظورم  قسمت های شناسایی ، آشنایی و پرورش  باشد . که در صورت اشتباه در این موضوع ممکن است خللی به جذب وارد کند .

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۷
حامد برزگر
به تقلید از یکی از دوستان قراره از این به بعد یک رمانی رو شروع کنم و در قالب داستان مطالبی رو پیرامون اینکه چگونه زندگی کنیم رو بنویسم ، البته معلوم نیست تا کی ادامه داشته باشه ؟!!

حسن  خانواده  5 نفره ای بودند ، او یک برادر و یک خواهر داشت ، پدر او کارگر بود و مادرش خانه دار .حسن صبح بیدار شده برای اینکه به دانشگاه برود ،  نمازش قضا شده بود ، ناراحت بود بخاطر قضا شدن نمازش ، امتحان داشت ، دیشب تا دیر وقت بیدار بود تا بتواند تمام مطالب امتحان را بخواند ، اما همه ی مطالب را نخوانده بود وچون نمازش قضا شده بود ، اعصابش ناراحت بود ، باصدای بلند گفت مامان زود باش زود باش صبحانه رو اماده کن ، مامانش بعد از خواندن نماز صبح ، خوابش برده بود ، او باصدای بلندش ، مادرش را از خواب بیدار کرد ، پدرش مدتی بود که به شهر دیگری  رفته بود تا کار کند،  یک لقمه نان و پنیر خورد وبا موتورش به سمت دانشگاه رفت ، درب دانشگاه اجازه ندادند موتورش را داخل ببرد ، اما او شروع کرد به داد و بیداد که من مسئول فلان چیز هستم و امتحان دارم باید بروم داخل ، اما اجازه ندادند ، او ناچار موتورش را در پارکینگ پارک کرد ، برادر حسن، علی ، دبیرستانی بود ، حسن قول داده بود که امروز او را به مدرسه برساند اما او فراموش کرده بود ، خواهر حسن دانشجو بود اما نه دانشجوی دانشگاه شهرستان ، بلکه دانشجوی دانشگاه پایتخت ، یعنی تهران . حسن به دانشکده رسید از پله ها بالا رفت ، همین که بالا می رفت به سازندگان دانشگاه بد و بیراه می گفت ، رسید به دوستانش ، سلام و احوال پرسی کرد ، امتحان شروع شد با یکی از دوستان هماهنگ کرد که کجا بنشیند و چگونه ارتباط برقرار کند ، او با دوست دیگرش  هماهنگ کرد که گوشی اندروید خود را به او بدهد، احمد شاگرد اول کلاس بود ، او آمد و به سمت اولین صندلی رفت ، او همه ی مطالب را خوانده بود ، اصلا نگران نبود ، رضا(دوست حسن) به او گفت بعد امتحان می خواهیم بریم جلسه ی دکتر روحانی ، حسن گفت بیا میریم  بعدش ، حسن امتحانش رو داد منتظر رضا ایستاد ، رضا هم امتحانش رو داد ، در همین حین که با رضا داشتن می رفتن ؛احمد گقت  ، بیاید بریم ، رفیقم ،  پایان نامه ارشدش رو میخواد دفاع کنه شما هم بیاید .حسن در همین حین گفت : درس رو فعلا رها کن بچسب به سیاست ...

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۰۹
حامد برزگر
ما هم خیلی شبیه به صداوسیمای خودمون وقتی تولیدات مون میاد پایین ، چه از لحاظ ذهن ، چه از لحاظ نوشتار ، دست به گریبان آرشیو می شویم و خاطره دیدار حضرت آقا مربوط به  سال پیش رو که در قالب مستند نوشته بودم رو دوباره به عنوان پستی با تغییر نام گذاشتم :

قسمت دوم مستند دیدار یار

سکانس اول : فقط به آقا نگاه می کردم .مجری اومد و سلامی را خدمت آقا عرض کرد.از آقا پرسید شما ابتدا شروع می کنید یا دانشجویان شروع کنند.آقا هم با لحن خاصی که با تبسم هم همراه بود گفتند شما بفرمایید .دانشجویان یک به یک پشت سرهم صحبت کردند .ترتیب دانشجویان طوری بود که یک دانشجوی نخبه صحبت می کرد و یک دانشجو از تشکل ها.هر دانشجو که صحبت می کرد بعد از آن به سمت آقا می رفت و دستان آقا را می بوسید دانشجویان حاضر هنگامی که این اتفاق می افتاد صلوات می فرستادند.در همه ی این لحظات دانشجویان می گفتند خوش بحالشون.

سکانس دوم : فکر می کنم دانشجوی چهارمی را که فراخواندند نامش را اشتباه بردند .هر چه نگاه می کردم او امیریان بوددبیر همیشه تحکیم وحدت . اما مجری نام دیگری را فراخواند .لحظه ای نگذشت که اعتراض امیریان در جایگاه بلند شد و سخنان حاشیه را گفت و از مسئولین به پیش اقا اعتراض کرد (علی الخصوص نهادنمایندگی ).صحبت هایش تمام شد. نوبت او فرا رسیدکه  دستان آقا را ببوسد.دستان آقا را بوسید و آقا 3 بار دست بر روی سرش کشید .در این لحظه بود که دیگر حس حسادتم در میدان خود نمایی کرد.

سکانس سوم : از بین همه دانشجویان که به دست بوسی آقا رفتند ، دانشجویی هنگام دست بوسی خواست تا پای آقا را ببوسد که آقا صورت او را گرفت و بالا آورد و دستی بر روی سرش کشید.دانشجوی آخری که صحبت کرد همه سوالی در ذهنشان بود.کی آقا صحبت می کند ؟ ساعت 7:30 عصر بود که صحبت آخرین دانشجو تمام شد .مجری پشت تریبون امد و از دانشجویانی که باید صحبت می کردند و صحبت نکردند عذر خواهی کرد اما دانشجویان هنوز علاقمند به صحبت کردن بودند و دستان خود را بالا برده بودند که صحبت کنند .در این زمان مجری زمان را به آقا داد تا بیانات خود را ایراد کنند .در هنگامه صحبت به دانشجویانی که می خواستند صحبت کنند با تبسم گفتند که مدیر برنامه ها اون طرف است (اشاره به مجری )اگر بنده مدیر برنامه ها بودم صحبت همه ی شما را گوش می کردم .که در این لحظه همه خندیدند.

سکانس چهارم : در بین صحبت های آقا که به آرمانگرایی اشاره می کرد به ذهنم رسید که آقا احتمالا می خواهد در مورد تک چرخ زدن دانشجویان در قضیه سفارت صحبت کند که حدسم درست بود .که در این قضیه من هم تک چرخ زدم.

سکانس پنجم : صحبت های آقا ، خیلی صمیمانه بود و تا به حال بنده این گونه صحبت های آقا را ندیده بودم و نه شنیده بودم.فکر می کنم در وسط صحبت های آقا  بود که آقا به احساسات دانشجویی اشاره  کردند آقا گقتند : یک جایی یک فردی حرف مخالف عقیده شما می زند .شما در آن لحظه می گویید بزنم دهنش رو خورد کنم .که در این لحظه حتی افراد بیت هم خندیدند.

سکانس ششم : کم کم موقع نماز بود .که افراد بیت در حال آوردن جانماز آقا بودند ودر گوشه حسینیه پهن کردند. نمی دونستم حتی قبله حسینیه هم کج هست . صحبت آقا تمام شد.همه بلند شدند و ما دوباره تحت فشار .در این لحظه همه به دنبال جا برای نماز خواندن . نماز شروع شد و در صفی ایستادم .آقا با سرعت 150 تا نماز می خواندند .از جوان تر ها نیز سریع تر نماز می خواندند.

سکانس هفتم : نماز تمام شد .همه حمله  به سمت افطاری . اما در ذهنم این بود که آقا با ما افطاری می خورد یا نه.به سمت سفره ها رفتم .دیدم میزی گذاشته شده است .برایم مسجل شده بود که آقا می آید اما دیر شده یود .با تمام سعی و تلاش توانستم در آخر سفره ای که آقا نشسته بود بنشینم .در طول غذا خوردن اصلا نفهمیدم چه می خورم .همه اش نگاهم به سمت آقا بود.

سکانس آخر : در زمانی که آقا در حال غذا خوردن بود دختر کوچکی راآوردند و آقا یک لقمه غذا در دهانش گذاشتند.بعد از آن دانشجویی در سر سفره، دستانش را بالا برد و از آقا خواست تا به پیش او بیاید آقا پذیرفت و او هم به فیض رسید .بعد از او به این فکر بودم چگونه به دستان آقا خودم را برسانم.اما بعد از او نگهبانان حلقه ای شدند به دور آقا.در سر سفره که بودم یکی از دوستان می گفت چرا مسئولین باید پیش آقا بشینند .مسئولین تمام سال پیش آقا هستند ما باید  پیش آقا بشینیم.آقا رفت و ما از بیت بیرون آمدیم  و در این حال مامورین بیت همه به ما خوش آمد می گفتندو به این فکر بودم .کی ، دوباره ، باز ، این ،حسینیه ، این دیدار ؟؟! !


همنشین : کسایی که علاقمندند بدونند که : شعری که دانشجویان پیش آقا خوندند چی بوده .برند به ادامه مطلب!

قابل توجه دوستان این مستندی که خوندید قسمت دومش بود که جالب تر بود! اینم لینک قسمت اولش (+)

پیام بازرگانی : سایت آقای رسایی رو از پیوند هام بدلیل غیبت هایی که در مجلس داشته حذف کردم .

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۲ ، ۱۸:۱۲
حامد برزگر
از ابتدا که شروع کردیم  اصلا به این مطلب نپرداختیم که جذب چند مرحله دارد و در هریک از این مرحله ها باید چه کرد اما درپایان کارمی خواهیم ذهنمان را چارت بندی کنیم و ببینیم اگر بخواهیم نیرویی را واردتشکل کنیم و او را بسازیم چگونه این کار را باید انجام داد

1- آشنایی

در این مرحله که فرد را در یک زمانی ، از طول سال با یک فرد آشنا می شویم ، که در گذشته گفتیم در حین یا قبل از  همین آشنایی  حواسمان خوب جمع است که سراغ چه کسی می رویم ، یک سوال مهم این است که آشنایی چگونه اتفاق بیافتد که بهترین نتیجه حاصل شود ، یه موقعی ما می خواستیم آشنا بشیم می رفتیم با یک سری از بچه ها سالن مطالعه دور فردی که می خواستیم باهاش آشنا بشیم حلقه می زدیم و خلاصه حالا یا اذیت میشد یا نمیشد به هر حال آشنا می شدیم .یا بعضی وقت ها که دیگه آۀخر دوران دانشجویی مون بود میرفتیم سر میز سلف با کسی می نشستیم که تنهای تنها نشسته و در آرامش کامل غذا می خورد که ما رو سرش خراب میشدیم .که البته خوب یا بد بودن این کار ها همه به ذائقه فرد بستگی داره .عذر میخوام یه کمی لحن کلام خاطره ای و خودمونی شد !!؟

2- شناسایی

عمده تشکل ها که یک سری عضو دارند و از این اعضا کثیر هیچ بهره ای نمی برند اشکال از همین مورد هست یا بهتر بگم کرم خوردگی از این جاست ، اغلب افراد وقتی می خواهند شروع به جذب کنن چون اولین بارشون هست هرکسی رو دیدن و آشنا شدن سریع با بچه ها آشناشون می کنن و میارن تو تشکل و تازه یه مسئولیتی که هیچ ربطی بهشون نداره رو تقدیم این ورودی بدبخت  می کنن غافل از اینکه آقای محترم ، خانم محترم این ورودی بدبخت اصلا برا تشکل ما مفید نیست ، این بدبخت هنوز چرایی اومدن به تشکل رو نمیدونه ، این بدبخت اصلا نمیدونه تشکل چی هست ، این بنده خدا اصلا استعدادش یه چیز دیگه هست و شما گذاشتیش سر یه کاری که هیچ ربطی به استعدادش نداره و کلا منظورم اینه که با این کارش این مرحله شناسایی زو حذف میکنه و کار تثبیت رو انجام میده ،

3- تثبیت

تثبیت بعد از شناسایی ، برای هر فرد ممکن هست تفاوت داشته باشه . اما مهم ترین بخش این قسمت معرفی اصول تشکل و اهداف تشکل به فرد هست و این رو نگم که بسیاری از افراد وقتی وارد تشکل میشن هیچی از اساسنامه رو نخوندن .اما اکثرا در این قسمت ورودی جدید رو صاحب مشغله ای می کنن تا ورودی جدید تثبیت بشه . اما پیشنهاد میشه یک سری جلساتی در نظر گرفته بشه مخصوص ورودی جدید ها ، افرادی که قرار بر تثبیت هست در این جلسات شرکت کنند و باهم آشنا بشن و شاید حتی تفریحی هم باشه . مثل نقد فیلم و یا ...

4- پرورش

اگر در مرحله شناسایی به خوبی توجه شده باشد می توان به سادگی متوجه شد که فرد در کدام بخش نیاز به آگاهی دارد و در کدام بخش قوی تر است ، همین عامل موجب می شود که فرد را چگونه پرورش داد .اما به راحتی در این مرحله متوجه می شویم که باید دوره ای اموزشی برای پرورش ورودی جدید در واحد اموزش به کار گرفته شود .

5- به کارگیری

حال فرد میوه درخت تشکل ماست ، اگر ما در تشکل به خوبی او را جذب کرده باشیم بهره خوبی از او می بریم و اگر هم ما در هر کدام از مراحل اشتباه کرده ایم قطعا میوه درخت ما کرم خورده خواهد بود و ما خواهیم دید از این جنس انحرافات ( رابطه های مشکوک ، انحراف سیاسی و ...

به پایان آمد این حکایت


یکی از دوستان نکته به جایی رو تذکر دادند: یکی از موضوعات مهم در مرحله آشنایی ، وضعیت درسی کسی است که اقدام به جذب کرده ، اگر ورودی مطلع شود که وضعیت درسی فرد بخاطر حضور در تشکل لطمه دیده ، قطعا به تشکل بدبین خواهد شد.

همنشین دل : صد بار گفتیم بچه مذهبی باید ، از همه لحاظ تاپ باشه .علی الخصوص وظیفه اصلیش که دانش جویی هست.


من بارها گفته‏ ام؛ از آن روزى باید ترسید که جوان ما، دانشجوى ما در دانشگاه انگیزه‏ ى طرح مسئله، طرح سؤال، طرح درخواست نداشته باشد. همه‏ ى همت ما باید این باشد که این روحیه ‏ى مطالبه، خواستن و مدعا داشتن در زمینه‏ هاى گوناگون را در نسل جوان کشورمان - بخصوص جوان علمى - گسترش بدهیم.

 رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان /مهر 86

اگر دانشجویان بخواهند قدرت تحلیل پیدا کنند، باید فعّالیت سیاسى بکنند؛ باید سیاست را بخوانند، بنویسند، بگویند، مذاکره و مباحثه کنند. تا این کار نشود، دانشجویان توانایى پیدا نمی کنند.

امام خامنه ای

 

 


۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۲ ، ۰۶:۵۱
حامد برزگر

شاید شما هم دیدید افرادی رو که خیلی دو آتیشه طرفدار اسلام و نظام هستند و بعد از مدتی به اصطلاح چپ میکنند.

تاریخ اسلام و همینطور تاریخ انقلاب ما هم کم از این دست آدم ها به خودش ندیده.
برای خودم جالب بود که بدونم چرا این اتفاق میفته و نکنه یک وقت این قضیه برای خود ما هم پیش بیاد!با یکی از رفقا درباره این موضوع که صحبت میکردیم، وجه غالب و مشترک این افراد رو در نداشتن پشتوانه معرفتی و مبنای تئوریک متقن دیدیدم. خیلی از این افراد از روی احساسات و به خاطر پیروی از اکثریت و... در این فضاها قرار میگیرند و پس از مدتی هم سرد میشوند. القصه اینکه، رفقا! بنظرم روی مباحث نظری باید خوب کار کنیم و اینها رو در همین ایام دانشجویی متقن و مستحکم بچینیم.
برام جالب بود که حضرت آقا هم اتفاقاً چند جا به این قضیه اشاره کردند، باهم بخونیم:


انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیه‌ى مأثوره‌اى که اعتبار دارد - مثل صحیفه‌ى سجادیه و بسیارى از دعاها - در تعمیق معرفت دینى خیلى نقش دارد. تعمیق معرفت دینى خیلى مهم است. یک وقت یک کسى همین‌طور روى احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزاى حسینى هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینى هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچى، سر یک دست‌اندازى، یکهو مى‌بینید که از جا در میرود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توى همین مجموعه‌هاى انقلاب، اوائل انقلاب کسانى بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و اینها، به نظر میرسید که اینها متدین‌تر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصب‌ترند؛ بعد یک وقت - همان طورى که عرض کردم - یک دست‌اندازى پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خوب، پیداست که چفت و بست محکمى نداشته.

(بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران‌1388/11/13)

یکى از کارهاى مهم شما جوانان عزیز این است که مبانى نظرى انقلاب را عمیقاً بشناسید. ما کسانى را دیدیم که با احساسات وارد این میدان شدند، بدون تکیه‌گاه نظرىِ مستحکم؛ با یک تندباد سرنگون شدند، راهشان عوض شد. آن کسانى می‌توانند در این حرکت و در این مسیر محکم بایستند که شناخت عمیقى از مبانى نظرى انقلاب داشته باشند. بعد، تجربه‌ انقلاب را، یعنى عینیت این نظریه را در طول این سالها بدانید؛ تاریخ انقلاب را بدانید. (6 خرداد 1392)


به نقل از یکی از دوستان

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۲ ، ۱۹:۴۷
حامد برزگر