همنشین دل

ای همنشین من در این دنیا،تو تمام غم های مرا بخاطر بسپار وهمیشه در اندیشه ات نگهدار و به تاریخ بگو که عده ای همیشه بدنبال حقندونخواهند گذاشت که مستکبران بر مسثضعفان وپابرهنگان حکومت کنند.

۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

در یکی از همین روز های پایان سال خدا توفیق داد مثل بعضی از مردم به زیارت بازار برویم آن هم از نوع بازار خان. از روی سنگ فرش هایی رد میشوم که تازه به زمین چسبیده اند شاید هنوز تاول دست معمارش برطرف نگشته باشد.از کنار مغازه هایی که  عبور میکنم که انسان را به یاد زوج های جوان می اندازد و خرج های چند ده میلیونی!!! و گاها شاید خانواری باشد در همسایگی نداشته باشد نانی برای ظهرش . از این مغازه هایی که گاهی ازدواج را به تاخیر می اندازد به صورت گذرا رد می شدم که مردی با تلفن حرف می زد و می گفت : "هرچی قر است زیر چادر است " " هنوز قربون دخترهای مانتویی" ، شاید راست بگوید اعتنایی نمی کنم . دکان های مختلف ، ترمه های رنگارنگی که شاید ارز آور برای کشور باشند.سه چهارتا مغازه رفتم با خودم کلنجار رفتم .اما نپسندیدم. کم کم به خودم می گویم عجب سلیقه بی همتایی دارم که طراح برایم فکری نکرده !!! نچ ، نچ . می بینم که سلیقه من بی همتا نیست سلیقه بچه هایی از جنس من هست که مظلوم واقع شدند و باید برای شلواری از اول بازار و به قول یزدی ها تا تگ بازار بروم تا شاید یکی شان خوشم بیاید.حسرتش شاید جانسوز باشد که  تمدن اسلامی سبک پوشش ندارد و طرحمان سبک اسلامی ندارد.
از بالا بازار، نور آفتاب از سوراخ های سقف  موجب روشنایی آن میشود . پیرمردی ایستاده و کاسه ای بدستش هست و شلواری که کمربندش ریسمانی است که فرغون را به بالای ساختمان می کشند چه می خواهد از مردم .... چند قدم بعد مغازه چادر فروشی ایستاده بودم .خانمی با حجاب گفت این چادر های ساده قدیمی شده است دستش را گذاشت روی چادر های نازک و گل دار و گفت اینها الان مد هست اینها را بخرید.ما هم که شبش کتاب "تمدن برتر" خوانده بودیم یاد کردیم از استاد شهید مطهری که گفته بود ما ایرانی زود از بیگانگان چیزهایی را می پذیریم و به اصطلاح استسماع می شویم .فروشنده که پیرمردی با محاسن سفید بود گفت هرچه خودشان می خواهند بخرند چرا .... از پیرمرد ظاهر مذهبی هم بگذریم .چند قدم آنطرف تر ، برخلاف شهرهای بزرگ که بازارش لوکس هست و ساختمان ها آنچنانی .مغازه ای بود که اگر زلزله 3 ریشتری می آمد فرو می ریخت . داخل شدیم ، صاحب مغازه جوان و در چهره ظاهر کمی تا حدودی هم تیپ خودمان .خانمی چادری وارد مغازه شد و از شلوار پرسید . فروشنده گفت شلوار غواصی داریم اونجاست زیاد هم می برند اینها هم هست کشی هست .... اینجا هم ما را بدون فکر نگذاشت . قسمت شد از این مغازه خرید کردیم . فروشنده در پایان گفت مبارکتون باشه عیدتون هم فاطمی . یه مفاتیح هم گیرمون اومد از دستش ؟!!
دیگر ظهر بود کمی هم گرم و خسته !!! خداییش می جسبید قدم زنان بستنی بخوریم اما چه کنیم که فرستاده ی راستینش  گفت خوردن در ملا عام پستی می آورد.

استسماع : به حالتی از خرگوش گویند که وقتی شیر چشمش را در چشم خرگوش بیندازد این حالت پیش می اید و خرگوش به جای فرار ٰ به سمت شیر می رود.
از دولت و تیمش فعلا چیزی نمی گویمٰ؛ از نفاق می ترسم  .
ان شاء الله که دوستان سال خوبی داشته باشند.
تنها چیزی که توجه من رو تو پیام امشب رئیس جمهور و حضرت اقا جلب کرد.صندلی پشت سر آقا و مبل پشت سر رئیس جمهور بود.
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۲ ، ۲۰:۰۸
حامد برزگر

این روز ها کتاب عدالت در گرداب را می خواندم در قسمت اشرافی گری ، چند خطی از آن  توجهم رو جلب کرد که به مضمون این بود: بعد از جنگ صفین ، کوفیان و اطرافیان حضرت علی (ع) شیرینی دنیا زیر زبانشان رفته بود و هوای زمین را به هوای اسمان ترجیح میدادند، این افراد به دو دسته تقسیم می شدند 1- مذهبی هایی که سابقه درخشانی داشتند و پس از رحلت پیامبر با فتوحات گسترده ای که توسط خلفای اول و دوم انجام شده بود از طریق غرامت و جزیه  وغیره  اموال چرب و نرمی  نصیب شان شده بود و به این سادگی حاضر به حضور در میدان نبرد و جهاد نمی شدند2- غیر مذهبی هایی که همین اتفاق برایشان افتاده بود 

گروه اول مذهبی های که سابقه درخشان داشتند به علت اینکه سابقه خود را خدشه دار نکنند سعی دراین داشتند تا حقایق را به گونه ای جلوه دهند که علی(ع)  اشتباه می کند اما گروه دوم که خطری را از این لحاظ احساس نمی کردند براحتی از صحنه جنگ کنار می کشیدند و بهانه ای و دلیلی نمی تراشیدند وسعی و عملی در اشتباه دانشتن اقدامات  حضرت انجام نمی دادند و این مذهبی های خوش سابقه بودند که بیشترین خدشه و ضربه را به حکومت حضرت وارد کردند.

هدفم از گفتن این قصه پر غصه شبیه سازی انقلاب 35 ساله ما با دوران حضرت علی است ، که عده ای پس از انقلاب پول خوبی به جیب زدند و یا اینکه  زندگی اشرافی گری به هم زدند و دوران جنگ و سختی هایش را فراموش کردند و اکنون حاضر به مقابله با دشمن نیستند و گاهی دشمن را به مثابه دوست می پندارند درست  شبیه دوران حضرت که برخی از جنگ خسته شده بودند و می خواستند به زندگی راحت الروحی برسند به علی پیشنهاد می دادند که بگذار معاویه در شام حکومتش را بکند و تو هم حکومتت را در کوفه برقرار ساز و بعدا که پایه های حکومتت محکم شد به سراغ معاویه برو. 

همین اخیرا بود که شنیدم بعضی گفتند : بعضی ها انقلاب را ندیدند یک شبه انقلابی شدند. ترسم آنست که کسانی که انقلاب را دیدند دنیا و هیچ و پوچش ، باعث شود که حقایق را به گونه ای دیگر جلوه دهند و یک عده ای را به پای انقلابی بودن خودشان قربانی کنند؟!!

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۱۹
حامد برزگر

جهان 1400 ساعت کار مفید دارد و ما حدود یک جهارم جهان یعنی سیصد ساعت کار مفید داریم ؟!!

مطالعه روزانه ما یک چهارم دنیا است !

این در حالی است که مصرف گاز و برق ما سه برابر دنیاست ٰ مصرف آب ما دو برابر میانگین جهانی است !!

مصرف انرژی ما دو برابر چین است که چین یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت دارد که این جمعیت حدود بیست برابر جمعیت ایران است یعنی ما چهل  برابر چین مصرف می کنیم ؟!!

مصرف بنزین ما چهار برابر متوسط جهانی است ؟!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۱۴
حامد برزگر