همنشین دل

ای همنشین من در این دنیا،تو تمام غم های مرا بخاطر بسپار وهمیشه در اندیشه ات نگهدار و به تاریخ بگو که عده ای همیشه بدنبال حقندونخواهند گذاشت که مستکبران بر مسثضعفان وپابرهنگان حکومت کنند.

سینمای تابوشکن(4)

سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۵:۵۲ ب.ظ

سکانس دوم: تعالیم دینی

سی و اند سالی از انقلاب اسلامی می گذرد و روز به روز بر تأثیر مثبت این انقلاب در زندگی ما افزوده می شود. انقلابی که متأثر از اصول و قوانین دین اسلام است؛ دین جامعی که برای همه ی ابعاد زندگی ما برنامه و راهکار داشته و ما را برای بهتر زندگی کردن و بهره مندی واقعی تر از مواهب این دنیا یاری می دهد؛ از آداب در خانواده و برخورد با دوست و همسایه گرفته تا احکام مربوط به ریزترین و جزئی ترین مسائل مانند خوراک، لباس و ... .

و اما آنچه که در سریال پایتخت3 به خوبی به آن اشاره شد، به تصویر کشیدن تعالیم و دستورات اسلام و نگاه صحیح به زندگی و تأثیر شگرف آن بر آرامش و آسایش در خانواده، به عنوان یکی از اهداف والای خانواده بود. صحنه های متفاوتی که در آن هما به عنوان معلم اخلاق خانه، نقی را نسبت به بعضی رذایل و عادت های بد آگاه می کند و او را از تکرار آنها برحذر می دارد. زمانی که هما، نقی را به خاطر ناسپاسی از وضعیت درآمدی و سرمایه ی اندکی که آخر ماه دستشان را گرفته بود، سرزنش می کند و او را دعوت به شکرگزاری و سپاس می کند. یا موارد متعددی که هما از حسادت کردن های نقی به «بهبود» ناراحت می شود و او را به اجتناب از این رذیله اخلاقی توصیه می کند.

یکی دیگر از صحنه های جالب این مجموعه، زمانی است که «اوس موسی» با دستان گچ گرفته با کمک نقی تیمم می کند و مشغول به نماز خواندن و راز و نیاز می شود؛ نمازی که نه در رکوعش توانست از دستانش کمک بگیرد و نه در سجودش... ؛ و راز و نیازی که شاید به مخاطبانش فهماند با وجود آنکه در رنج و سختی هستیم باز هم به یاد خدا باشیم نه اینکه به دلیل اعتراض از خداوند نماز را ترک کنیم. نماز صبح خواندن «ارسطو» و «چوچانگ» در کنار هم نیز از صحنه های ویژه و متفاوت این سریال بود.

یکی از معدود صحنه های احساسی سریال، رفتن نقی به مزار مادرش «لیلا» و فاتحه فرستادن و درد و دل کردن با او بود. سکانسی که در آن نقی از مادرش می خواهد که برای حل مشکلات زندگی اش دعا و گره گشایی کند. درد و دلی که ما را بیش از گذشته قدردان مادران و محتاج دعایشان می کند.

سکانس سوم: ازدواج

گرچه مقوله ی ازدواج به عنوان شاخه ای از درخت تعالیم دینی شناخته می شود اما برای آنکه به طور مفصل به این بحث پرداخته شود آن را در سکانس جداگانه ای مورد بحث قرار می دهیم.

در این سریال نکته ای که بیش از همه جلوه می کرد و رخ نشان می داد، برگزاری مراسم عقد «ارسطو» در خانه ی نقی و حواشی مربوط به آن بود.

یکی از معضلاتی که در اکثر مراسمات عقد و عروسی با آن مواجه هستیم وضعیت پوشش آقایان و بانوان شرکت کننده در مراسم و مباهاتی است که از طریق لباس های گران قیمت و کمیاب به یکدیگر می کنند. پوشیدن لباس هایی غربی و وارداتی مثل کراوات، پاپیون و حتی کفش پاشنه بلند و ...؛ که کارگردان با ظرافت خاصی این نوع پوشش و رفتار را غیر اخلاقی جلوه داد.

سکانسی که در آن، «ارسطو» برای اینکه در برابر خانواده تهرانی همسرش کم نیاورد و شخصیت خود و اقوامش را بالا نگه دارد – به خیال خود – نقی را هم مجاب به بستن پاپیون می کند. یا در صحنه ای دیگر که هما اصرار به پوشیدن کفشی پاشنه بلند می کند که پای او را چنان اذیت می کند که حتی راه رفتن عادی را هم از او گرفته است؛ و برای اینکه از غافله ی آبروداری های خیالی که تمدن غرب بر ما تحمیل کرده جا نماند این درد و رنج را تحمل می کند.

سکانس چهارم: اجتماع و فرهنگ

از آنجایی که جامعه ی ما هدف اصلی خود را پیاده سازی تمدن نوین اسلامی و خود را پیشقراول این حرکت عظیم در جهان و دنیای اسلام می داند، مسلماً از سوی مستکبران و سرمایه داران غربی، که منافع شان در خطر است، تحت فشار و مانع تراشی قرار می گیرد. دشمنانی که برای مقابله با این روند، بجای اشغال شهرها و روستاها و آسیب زدن به زمین های زراعی و خشکاندن نخلستان های خوزستان به فکر اشغال روح و افکار و خشکاندن عقاید، آداب و رسوم و خلاصه فرهنگ و هویت غنی مان برآمده اند. گرچه در این مبارزه پیشرفت هایی هم داشته اند اما آنچه که باید برای مقابله ی با آنها انجام بگیرد و از چشم فرماندهان و افسران فرهنگی مان غافل نماند، شناسایی و ترمیم نقاطِ استراتژیکِ آسیب دیده فرهنگی می باشد.

کارگردانان و فیلم سازان به عنوان یکی از فرماندهان این پیکار می توانند با ساختن فیلم و سریال هایی ارزشی پاتک خوبی، به حملات ددمنشانه و تبلیغات سوء دشمن بزنند.

سریال پایتخت3 به عنوان محصولی مناسب و تأثیرگذار در این جنگ می تواند به طور قابل توجهی در مقابل حملات دشمن بایستد و از فرهنگ و هویت اسلامی مان دفاع کند. در ادامه نمونه ای از این موارد را شرح داده شده است:

یکی از معضلاتی که تا حدودی در جامعه ی ما عادی شده و صدا و سیمای ما هم در این عادی شدن بی تقصیر نبوده است، آرایش دخترانه ی پسران جامعه ی ماست. آرایش مو همراه با مدهای روز دنیا و حرکت وقیح و زشت ابرو برداشتن و اتفاقات ناپسند دیگری که قلم از نوشتن آن شرم دارد؟!

صحنه ای که خیلی هنرمندانه به این موضوع پرداخته، مربوط به قسمتی می شود که «اوس موسی» پس از بهبود سلامتی و بازشدن دست هایش تصمیم می گیرد پیش از رفتن به خانه ، به آرایشگاه برود. آرایشگر پس از کوتاه کردن مو و تراشیدن ریش، با کمال بی شرمی و حتی بدون نظرخواهی از «اوس موسی» تصمیم به تمیزکردن ابروهای او می گیرد که این اقدام آرایشگر موجب واکنش شدید از طرف «اوس موسی» می شود؛ نهایتاً «اوس موسی» با پست شمردن این حرکت برای مردان، آرایشگر را از انجام این حرکت باز می دارد.

موضوع فرهنگی دیگری که در سریال پایتخت3 به آن پرداخته شد، انتخاب اسم برای فرزند «فهیمه» بود. نکته ی جالب در میان گفتن اسم از سوی خانواده نقی، پیشنهاد «بابا پنجعلی» به عنوان یک فرد سالخورده و مو سفید کرده - و کسی که کمتر زیر تیرهای دشمن در جبهه ی جنگ نرم قرار گرفته - نام فاطمه بود که پس از اظهارات «فهیمه» با گفتن عباراتی چون «اسم اهل بیت است و شگون می آورد»؛ نهایتاً، پیشنهاد «بابا پنجعلی» مورد تأیید خانواده قرار گرفت.

موضوع سوم، ولخرجی ها و آبروداریهای خیالی ای بود که ارسطو، نقی و هما برای دیدن «چوچانگ» انجام دادند. زمانی که ارسطو و نقی تصمیم گرفتند که لباس های همیشگی خود را با لباس هایی گران قیمت و شخصیت زا !، عوض کنند؛ یا زمانی که نقی کفش هایی را که سه سال بود که آن کفش ها را به پا داشت به خاطر دیدار با چوچانگ عوض می کند و در پایان ماجرا، سیمان روی آنها می ریزد و لباس هایشان کثیف می شود و منجر به پوشیدن مجدد لباس های قبلی شان می شود. این صحنه ها حاکی از نفی چنین آداب و رسومی می باشد.

موضوع چهارمی که به آن پرداخته می شود، اتفاقات چهارشنبه سوری و وسیله ای است که «چوچانگ» به عنوان جایگزین خوبی برای ترقه ها و سروصداهای دلخراش آن شب به «ارسطو» پیشنهاد می دهد. وسیله ای بی خطر که اگر جایگزین ترقه های کشنده شود می تواند آسمان زیبا و روشن چهارشنبه سوری را جایگزین آسمان تیره و سیاه آن شب ها گرداند.

موضوع پنجمی که کم و بیش اتفاق می افتد، مربوط به سکانسی می شود که راننده تاکسی پس از اینکه پی می برد که مسافرش «بهبود» تیر خورده و زخمی است بلافاصله و بدون هیچ حرفی او را از ماشین پیاده می کند و می رود؛ ترسی که شاید از قوانین نامناسب و بوروکراسی های نابجای نیروی انتظامی و دیگر ادارات نشأت گرفته باشد.

و نهایتاً ماجرای تعجب «چوچانگ» از اینکه چرا در بیمارستان ها قبل از انجام عمل باید کل پول را کمال وتمام پرداخت کرد؛ موضوع خوبی است که توجه مسئولین مربوطه را در بخش نظام مالی سلامت می طلبد.

 


 ادامه دارد . . .

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۶
حامد برزگر

نظرات  (۱)

http://sbmu.ac.ir/?siteid=222&pageid=15675


پاسخ:
پاسخ:
سلام آقا افشین
ممنون.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی